سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سکوت
 
قالب وبلاگ

در شهری در آمریکا، آرایشگری زندگی می‌کرد که سالها بچه‌دار نمی‌شد.

او قصد کرد که اگر بچه‌دار شود، تا یک ماه سر همه مشتریان را به رایگان  اصلاح کند.

بالاخره خدا خواست و او بچه‌دار شد!
روز اول یک شیرینی فروش وارد مغازه شد.

پس از پایان کار، هنگامی که قناد خواست پول بدهد، آرایشگر ماجرا را به او گفت.

فردای آن روز وقتی آرایشگر خواست مغازه‌اش را باز کند،

یک جعبه بزرگ شیرینی و یک کارت تبریک و تشکر از طرف قناد دم در بود.
روز دوم یک 
گل فروش به او مراجعه کرد و هنگامی که خواست حساب کند،
آرایشگر ماجرا را به او گفت. فردای آن روز وقتی آرایشگر خواست مغازه‌اش را باز کند،

یک دسته گل بزرگ و یک کارت تبریک و تشکر از طرف گل فروش دم در بود.
روز سوم یک 
مهندس ایرانی به او مراجعه کرد.

در پایان آرایشگر ماجرا را به او گفت و از گرفتن پول امتناع کرد.
حدس بزنید فردای آن روز وقتی 
آرایشگر خواست مغازه‌اش را باز کند،

با چه منظره‌ای روبرو شد؟
فکرکنید. شما هم یک 
ایرانی هستید.
چهل تا ایرانی، همه سوار بر ماشین آخرین مدل، دم در سلمانی 
صف کشیده
بودند و غر می‌زدند که پس چرا این مردک حمال 
الاغ مغازه‌اش را باز نمیکنه

 


[ سه شنبه 91/5/24 ] [ 12:59 عصر ] [ رضا ] [ نظر ]

 

سلام دوستان 

من امروز اولین بارم که یه وب درست کردم از شما هم کمک میخوام فعلا خداحافظ مؤدب


[ دوشنبه 91/5/23 ] [ 6:55 عصر ] [ رضا ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
پیوندهای روزانه
آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 0
کل بازدیدها: 3527